پنجشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۶
خاطرات علما | چرا اشک بر امام حسین(ع) همه گناهان را پاک می‌کند؟

حوزه/ حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت، همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند بـه زائرین و گریه کنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم سید بحرالعلوم در تشرف به سامرا، در یک ماجرایی فلسفه ارزش گریه بر امام حسین علیه السلام را درک کرده بودند که به شرح ذیل می‌باشد:

مرحوم سید بحرالعلوم رحمةالله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این مساله که اشک و گریه بر امام حسین صلوات‌الله علیه تمام گناهان را می‌آمرزد، فکر می‌کرد.

در همان وقت متوجه شد که شخص عربی که سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـید و سلام کرد. بعد پرسید:

جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته‌ای؟ و در چه اندیشه‌ای؟ اگر مساله علمی است، بفرمائید شاید من هم اهل باشم!

سـیـد بـحرالعلوم فرمود: در این باره فکر می‌کنم که چطور می‌شود، خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام می‌دهد، یا مثلا در هر قدمی که در راه زیارت بـرمی‌دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می‌شود و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره‌اش آمرزیده می‌شود؟!

آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی می‌آورم تا مشکل حل شود:

سـلـطـانـی بـه همراه درباریان خود به شکار می‌رفت. در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سـخـتی فوق العاده‌ای افتاد و بسیار گرسنه شد.

پس خیمه‌ای را دید و وارد آن خیمه شد.

در آن سیاه چـادر، پیرزنی را با پسرش دید.

آنان در گوشه خیمه عنیزه‌ای (بز شیرده) داشتند و از راه مصرف شیر این بز، زندگی خود را می‌گرداندند.

وقـتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سربریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.

سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد و در نهایت از ایشان سؤال کرد:

اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟

یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزرا بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید. یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید ...

سـلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده‌ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند و من هم باید هر چه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.

بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت، همه را در راه خدا داد.

پس اگر خداوند بـه زائرین و گریه کنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خـدائیش را نمی‌تواند به سیدالشهداء علیه‌السلام بدهد، پس هر کاری که می‌تواند انجام می‌دهد، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوار و گریه کنندگان آن حضرت، درجاتی عنایت می‌کند. در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی‌داند.

چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد.

منبع: کتاب العبقری‌الحسان، علامه نهاوندی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha